خنده

اینجا باید فقط خندید :D

خنده

اینجا باید فقط خندید :D

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۲/۰۴
    45
  • ۹۴/۱۲/۲۵
    44
  • ۹۳/۰۳/۲۹
    43
  • ۹۳/۰۳/۲۹
    42
  • ۹۲/۰۹/۳۰
    41
  • ۹۲/۰۶/۲۲
    40
  • ۹۲/۰۵/۲۷
    39
  • ۹۲/۰۵/۲۳
    38
  • ۹۲/۰۵/۲۳
    37
  • ۹۲/۰۵/۲۳
    36

17

سه شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع میکنه میگه: چ چ چ.... ملت اول یکم نگاش میکنن ببینن چیمیخواد بگه،‌ بعد میبینن نمیتونه حرفش رو بزنه، بیخیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر میگفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمیکرده، وقتی میرسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم


...


پشت فرمون بودم که موبایلم زنگ خورد.
الو؟...الو...؟ بفرمایید...
چرا جواب نمیدین...؟
جواب نمی داد.
فقط فوت می کرد.
گفتم:
اگه زشتی یه فوت کن.
اگه خوشگلی دو تا
دو تا فوت کرد
گفتم:
اگه اهل قرار گذاشتن نیستی یه فوت کن
اگه هستی دو تا
بازم دو تا فوت کرد
فردا ناهار، ساعت دوازده، نایب وزرا
،اگه نه یه فوت
اگه آره دو فوت
بازم دو تا فوت کرد
---
فردا صبح در پوست خودم نمی گنجیدم.
همه فکر و ذکرم قرار ناهارم بود.
از خونه که داشتم می رفتم بیرون زنم صدام کرد: عزیزم ناهار می آی خونه؟
نه عزیزم ؛ امروز ناهار یه جلسه مهم با هیئت مدیره داریم.
زنم گفت:
اگه می خوای گردنتو بشکنم یه فوت کن
اگه می خوای پاتو قلم کنم، دوتا!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۰۶
جو آن

17

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی